بازدید امروز : 25
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 26
بازدید ماه : 25
بازدید کل : 22289
تعداد مطالب : 43
تعداد نظرات : 65
تعداد آنلاین : 1
پيام مديريت وبلاگ : با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، به وبلاگ من خوش
آمديد .لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وبلاگ ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود
آگاه سازيد و به ما در بهتر شدن كيفيت مطالب وبلاگ کمک کنید .
بیا زما ...زعشق
عشق را پچواک کنم
درچهره ام
نمایانم
دیرگاهی
چشم به راهم
پایانی ام
ودر درستی ام
سوگندم
نیازم
نیست...
ای تو نیازم
خاکستر شده ام
گرفتار خویشم
آواز تیشه
همیار تنهایی ام
چشمانت را بگشای
بامن بیا
بیا دیرگاه می شود بیا
دلخسته پریشم
سربرنتافتم
دردو سوی سرسرای
قلبت...
رو به پادها ایستاده ام
همه چیز آشکارم
شهر آشوبی در دلم
ازخواب رمیده ام
تن خسته گشته ام
جان چنگ زده ام
روانت از تن بدر رود
اندیشه ام ترد شود
چشمانم
وتو...
روانم
وتو...
به زانو درآمدم
با من بیا
بیا دیرگاه می شود بیا
جزتو نمی خواهدم
نمی بیندم
مرا باور نداری
چون من بیازمای
جان من ارغوانی
تو فرنودی
جانی برابری
سفرنگی
سپیدی
سیاهی
در سپنجی سرای
یارای
رهایی ندارم
مرا پیمانی
مرا عهدی
مرا دلی
مرا شرفاکی
شیداهریمن نگشته ای
نگشته ام
گاه به گاه می برم
عشقت دست آویزم
آواز تیشه
هم یار تنهایی ام
چشمانت را بگشای
هژبرم
با من بیا
بیا دیرگاه می شود بیا
هژیرم
دیرگاهی
چشم به راهم...
تقدیم به بهانه ی زندگیم
*معانی واژه ها*
پچواک:معنی
شیدااهریمن:وسوسه ی شیطان
فرنودی :دلیل
خواب رمید:فرارکرد
هژبر:دلاور
هژیر:بزرگ مرد
پاد:نگهبان ها
دلخسته پریشم:پرشان دل
شرفاکی:صدای دل
ارغوانی هدیه ی جان
سفرنگی:معنای دل
نظرات شما عزیزان:
نازنین
ساعت22:18---2 اسفند 1392
عشق جوشد بحر را مانند دیگ
عشق ساید کوه را مانند ریگ
عشقبشکافد فلک را صد شکاف
عشق لرزاند زمین را از گزاف
عزیزم خیلی زیبا بود. و حس زیبایی که تو این شعر وجود داره ،به خاطر اینه که از یه حس حقیقی و ناب سرچشمه میگیره. مرسی خیلی قشنگ بود. برات آرزوی آرامش و شادی در تمام لحظات رو دارم.
انگار عادت کرده ام به بودن و حس نشدن...
عادت کرده ام به ماندن و فنا شدن...
باید عادت شکست...
باید رفت حتی کورمال,کورمال...
باید گذشت...
و از سر شادی لکه قدم برداشت...
سری که سال ها به زیر انداخته ام...
بالا خواهم گرفت...
تا بخندیم به همه آن هایی که به چشمانم خندیدند...
بخندیم؟؟؟
آری...
من و سایه ام...
سایه ای که هر چه بود خودش بود...
سپاس خدایی را که سایه عطا فرمود...
خدایا در این ظلمت روشنایی,دستت را پیدا کرده ام...
با سایه ام روزگار گذراندم...
انتقامم را نیز گرفتم...
حال من و سایه ام را از هم جدا کن...
تا که دوباره به هم بپیوندیم در روزی که قول داده ای...
و در آن روز دوباره من و سایه ام یکی میشویم...
سایه ای که از نو آفریده شده است...
و قنا عذاب نار...
سلام.بعد مدت ها سر زدم.شعر قشنگی بود.هر دفعه شعری متفاوت ازت میخوم که غافل گیرم میکنه.این شعر واقعا قشنگ بود بهت تبریک میگم.این قسمتش خیلی خوب بود""همه چیز آشکارم"" تا""اندیشه ام ترد شود""مثل قسمت اوج تو آهنگا میمونه که همه تاثیر آهنگو میزاره.این یه تیکه هم به نظر من همین حکمو داره.چون یه آهنگه خاصی داره.و در آخر هم تو را من چشم در راهم...
:: هفته چهارم بهمن 1393;
:: هفته سوم دی 1393;
:: هفته چهارم دی 1392;
:: هفته چهارم بهمن 1392;
:: هفته سوم بهمن 1392;
:: هفته دوم بهمن 1392;
:: هفته اول بهمن 1392;
:: هفته چهارم دی 1392;
:: هفته سوم دی 1392;
:: هفته چهارم بهمن 1392;
:: هفته سوم بهمن 1392;
:: هفته سوم دی 1392;
:: هفته دوم دی 1392;
:: هفته چهارم دی 1392;
:: هفته سوم بهمن 1391;
:: هفته سوم بهمن 1391;
:: هفته سوم بهمن 1390;
:: هفته سوم دی 1390;
:: هفته سوم دی 1390;
:: هفته سوم دی 1390;
:: هفته دوم بهمن 1389;
:: هفته سوم دی 1389;